صدا میکنم روزهای رفته را اننان انچنان رفتند که گویا نبوده اند
وتاریخی محو از بودن منند در رگ لحظه ،های خشکیده لای دفتر تقویم
اهای تاریخ من ،روزهایی که بر گذشتید و .مرا در چهل پنج بهار مغرور نوشتید
امروز بلوغ تمام ان سبزینه ها، ان باران ها ،ان طوفان ها، ان برف ها ،ان سپیدارها، ان نرگسی ها و تمام ان تمام ها در من شکوفا گشته
و من با طعم چهل پنج بهار سبز گیلاس میخورم